و دیگر اینکه اگر نیروی انسانی درگیر نوشتن وچاپ یک کتاب ضرب در 20 هم شود،
بازهم به رقم نیروی متخصصی نمیرسد که در ساخت یک فیلم سینمایی نقش دارند. مخاطبان این دو مقوله نیز قابل قیاس نیستند.
مخاطبان یک کتاب پرخواننده را باید ضرب در 1000 کنیم تا شاید به میزان مخاطبان یک فیلم برسیم. میزان تاثیرگذاری هم به همین شکل است. لذا باعث تعجب است که چنین مقایسهای از سوی دست اندرکاران وزارت ارشاد انجام میگیرد.
نکته دیگر آن است که ممیزی فیلم، آیین نامهای دارد که به تصویب هیات وزیران رسیده و براساس آن باید ممیزیها صورت گیرد و خارج از آن منشأ قانونی ندارد، خصوصاً اینکه سرمایه فیلمها را بخش خصوصی متقبل میشود و مخاطبان آنها هم مردم هستند.
اکنون این پرسش همه اهالی فرهنگ است که بالاخره بحثهای مربوط به ممیزی که در شرایط کنونی، بیشتر شامل بخش اندیشه است تا ابتذال تا کی ادامه پیدا خواهد کرد؟ای کاش وزیر ارشاد در جایی به کارهای سطحی، عامهپسندانه و مبتذل در سینما واکنش نشان میدادند تا به این طریق مشخص میشد که ایشان دغدغه فرهنگی شان از جنس رشد فرهنگ است ونه از جنس ایجاد موقعیت برای فیلمهای سطحی تر.
ارشاد راجع به فیلمهایی که پولشان را تمام و کمال میدهد، میتواند چنین اظهارنظر و اعمال سلیقه داشته باشد ولی وقتی فیلم را بخش خصوصی با سرمایه شخصی خود میسازد و قوانین عمومی و کلی را نیز رعایت میکند، این همه ممیزی از ایده تا اجرا چه معنایی میدهد؟
اگر قرار است نتیجه آن، فیلمهایی باشد که ما روی پرده میبینیم، به این معناست که این روش جواب نداده و نمیدهد.
متأسفانه سختگیریای که الان انجام میشود بیش از تمام ادوار گذشته است ولی نتیجه آن فیلمهای سطحی و آبکی شده است. این حرف به آن معناست که کسانی سرمایه برای ساخت فیلم صرف میکنند و کسان دیگری برای آنها خطوربط تعیین میکنند.
این دو همخوانی ندارد.در هیچ کجای دنیا هم خارج از قوانین و براساس سلیقههای ممیزانه کسی نظر نمیدهد و اعمال نظر نمیکند.
در سال 1365 آیین نامه ممیزی را هیأت وزیران به تصویب رساند و در سال 1381 هم موخرهای بر آن اضافه شد و هنوز هم این قوانین نقض نشده است.
اتفاقا این قانون، اساساً مترقی است و به مسائلی اشاره میکند که تقریباً در همه جوامع قابل استناد است ولی تفاسیر شخصی، به گونه دیگری است.
* تهیهکننده و کارگردان سینما